پدافند فرهنگی

امام على عليه‏السلام:
«عَلَيكُمْ‏بِالسَّخاءِوَحُسنِ‏الخُلقِ‏فَإِنَّهُمايَزيدانِ‏الرِّزقَ‏وَيوجِبانِ‏المَحَبَّةَ»
به يكديگر هديه بدهيد تا محبّت را در ميان خود بيفزاييد.


غررالحكم، ج4، ص304، ح6161


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 27 اسفند 1394برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,احادیث ائمه اطهار,محبت, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

1- معنای واقعی غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه  وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛

آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى.

لترغيب و الترهيب، ج3، ص515، ح31)

2- غیبت و پذیرفته نشدن نماز و روزه

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَنِ اغتابَ مُسلِما أَو مُسلِمَةً لَم يَقبَلِ اللّه  صَلاتَهُ وَلاصيامَهُ أَربَعينَ يَوما وَلَيلَةً إِلاّ أَن يَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ؛

هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اين كه غيبت شونده او را ببخشد.

(بحارالأنوار، ج75، ص 258، ح53)

3- معنای دیگر غیبت

امام صادق عليه السلام:

اَلغيبَةُ أَن تَقولَ فى أَخيكَ ما سَتَرَهُ اللّه  عَلَيهِ وَأَمَّا المرُ الظّاهِرُ فيهِ مِثلُ الحِدَّةِ وَالعَجَلَةِ فَلا؛

غيبت آن است كه درباره برادرت چيزى بگويى كه خداوند آن را پوشيده نگه داشته است، اما (گفتن) خصلتهاى آشكارى چون تندخويى و شتابزدگى غيبت نيست.

(بحارالأنوار، ج75، ص246، ح7)

4- غیبت از فاسق

امام صادق عليه السلام :

إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَلا غيبَةَ؛

هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى.

(بحارالأنوار، ج75، ص253، ح32)

5- شنونده غیبت

امام على عليه السلام :

اَلسامِعُ لِلغيبَةِ كَالمُغتابِ؛

شنونده غيبت، مانند غيبت كننده است.

(غررالحكم، ج1، ص 307، ح1171)

6- کفاره غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

كَفّارَةُ الاِغتيابِ أَن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ؛

كفّاره غيبت اين است كه براى شخصى كه از او غيبت كرده اى، آمرزش بطلبى.

(امالى طوسى، ص 192)

7- وظیفه فرد در جمع غیبت کننده

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِذا وُقِعَ فِى الرَّجُلِ وَأَنتَ فى مَلأٍَ، فَكُن لِلرَّجُلِ ناصِرا وَلِلقَومِ زاجِرا وَقَمُ عَنهُم؛

اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او را يارى كن و آن جمع را از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.

(كنزالعمال، ج3، ص586، ح8028)

8- مقایسه غیبت و خوره

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلغيبَةُ اَسرَعُ فى دينِ الرَّجُلِ المُسلِمِ مِنَ الكِلَةِ فى جَوفِهِ؛

غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.

(كافى، ج2، ص357، ح1)

9- نتیجه دفاع از کسی که از او غیبت شده

امام باقر عليه السلام:

مَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَنَصَرَهُ وَأَعانَهُ نَصَرَهُ اللّه  فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ وَمَنِ اغتيبَ عِندَهُ أَخوهُ المُؤمِنُ فَلَم يَنصُرهُ (وَلَم يُعِنهُ) وَلَم يَدفَع عَنهُ وَهُوَ يَقدِرُ عَلى نُصرَتِهِ وَعَونِهِ إِلاّخَفَضَهُ اللّه  فِى الدُّنيا وَالخِرَةِ؛

كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او به ياريش برخيزد، خداوند در دنيا و آخرت او را يارى دهد و كسى كه در حضور او از برادر مؤمنش غيبت شود و او ـ با آن كه مى تواند ياريش كند ـ به يارى او برنخيزد و از وى دفاع نكند، خداوند او را در دنيا و آخرت پَست گرداند.

(ثواب الاعمال، ص 148)

10- انتقال اعمال با غیبت

پيامبر صلى الله عليه و آله:

يُؤتى بِأَحَدٍ يَومَ القيامَةِ يوقَفُ بَينَ يَدَىِ اللّه  وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَلايَرى حَسَناتِهِ فَيَقولُ: إِلهى، لَيسَ هذا كِتابى فَإِنّى لاأَرى فيها طاعَتى؟! فَيُقالُ لَهُ: إِنَّ رَبَّكَ لايَضِلُّ وَلايَنسى ذَهَبَ عَمَلُكَ بِاغتيابِ النّاسِ ثُمَّ يُؤتى بِآخَرَ وَيُدفَعُ إِلَيهِ كِتابُهُ فَيَرى فيهِ طاعاتٍ كَثيرَةً فَيَقولُ: إِلهى ما هذا كِتابى فَإِنّى ما عَمِلتُ هذِهِ الطّاعاتِ فَيُقالُ: لأَِنَّ فُلانا اغتابَكَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إِلَيكَ؛

روز قيامت فردى را مى آورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.

(جامع الأخبار، ص 412)

11- غیبت حرام

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم يَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم يَكذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم يَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن كَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غيبَتُهُ؛

هر كس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نكند، دروغ نگويد و خلف وعده ننمايد، جوانمرديش كامل، عدالتش آشكار، برادرى با او واجب و غيبتش حرام است.

(خصال، ص 208، ح 28)

12- نتیجه غیبت از گنهکار

پيامبر صلى الله عليه و آله:

اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَيرِ فاعِلِهِ اِن عَيَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَكَهُ؛

گناه براى غير گناهكار نيز شوم است، اگر گنهكار را سرزنش كند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غيبت كند گنهكار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شريك وى است.

(نهج الفصاحه، ح 1623)

13- غیبت نشانه حسود

امام صادق عليه السلام:

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَلِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَغتابُ إِذا غابَ وَيَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَيَشمَتُ بِالمُصيبَةِ؛

لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غيبت مى كند، روبه رو تملّق مى گويد و از گرفتارى ديگران شاد مى شود.

(خصال، ص 121)

14- شعری در مورد غیبت

امام على عليه السلام :

اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها    بِغَيرِ تَقْوَى الاِْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى كُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ    اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْكَذِبِ
وَ غيبَةِ النّاسِ اَن غيبَتَهُم      حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْكُتُبِ
اِن كانَ مِن فِضَّةٍ كَلامُكِ يا     نَفْسُ فَاِنَّ السُّكوتَ مِن ذَهَبِ؛

به ادب و تربيت نفس خود پرداختم و براى‏آن  /  ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نيافتم
و اگر از پس اين امر برنيامد  /  براى آن چيزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نيافتم
و از غيبت مردمان، همانا غيبت آنان را  /  خداوند با عظمت در كتاب‏ها حرام كرده است
اى نفس، اگر سخن تو  /  نقره است، سكوت طلاست

(اعلام الدين، ص 273)

15- دفاع از غیبت شونده

پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن تَطَوَّلَ عَلَی أخیهِ فی غیبَةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ رَدَّ اللهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِنَ الشَّرِّ فی الدُّنیا وَ الاخِرةِ؛

هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.

(من لا یحضره الفقیه، ج4، ص15)



حدیث (1) امام سجاد عليه‏السلام :

وَ الذُّنُوبُ الّتى تُنزِلُ النِّقَمَ عِصيانُ العارِفِ بِالبَغىِ وَ التَطاوُلُ عَلَى النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخريَّةُ مِنهُم ؛

گناهانى كه باعث نزول عذاب مى‏شوند، عبارت‏اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.

معانى الاخبار ،ص 270



حدیث (1) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

الوَليمَةُ اَوَّلُ يومٍ حَقٌّ وَ الثانى مَعروفٌ وَ مازادَ رياءٌ وَ سُمعَةٌ؛

وليمه (سور) دادن، روز اول حق است و روز دوم احسان، از دو روز كه گذشت، خودنمايى و شهرت‏طلبى است.

كافى، ج 5، ص 368، ح 4

حدیث (2) امام على عليه السلام :

لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛

اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.

غررالحكم، ج2، ص451، ح3260



حدیث (1) امام على عليه‏السلام :

اَطيَبُ العَيشِ القَناعَةُ؛

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.

غررالحكم، ح 2918

حدیث (2) امام على عليه‏السلام :

مَنِ اقتَصَرَ عَلى بُلغَةِ الكَفافِ فَقَدِ انتَظَمَ الراحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفضَ الدَّعَةِ؛

هر كس به مقدار كفايت، قناعت كند، آسايش مى‏يابد و براى خويش زمينه گشايش فراهم مى‏كند.

نهج البلاغه، حكمت 377

حدیث (3) امام على عليه‏السلام :

مِن شَرَفِ الهِمَّةِ لُزومِ القِناعَةِ؛
پايبندى به قناعت، از والايى همّت است.

غررالحكم، ج6، ص44، ح9435

حدیث (4) امام صادق عليه‏السلام :

حُرِمَ الحَريصُ خَصلَتَينِ وَلَزِمَتهُ خَصلَتانِ: حُرِمَ القَناعَةَ فَافتَقَدَ الرّاحَةَ وَحُرِمَ الرِّضا فَافتَقَدَ اليَقينَ؛
حريص از دو خصلت محروم شده و در نتيجه دو خصلت را با خود دارد: از قناعت محروم است و در نتيجه آسايش را از دست داده است، از راضى بودن محروم است و در نتيجه يقين را از دست داده است.

غررالحكم، ج3، ص330، ح4634

حدیث (5) امام على عليه‏السلام :

امام على عليه السلام :
اِنتَقِم مِنَ الحِرصِ بِالقَناعَةِ كَما تَنتَقِمُ مِنَ العَدُوِّ بِالقِصاصِ؛
از حرص، با قناعت انتقام بگير، چنان كه با قصاص از دشمن انتقام مى گيرى.

كافى، ج2، ص138، ح3

حدیث (6) امام على عليه‏السلام :

لَو لاخَمسُ خِصالٍ لَصارَ النّاسُ كُلُّهُم صالِحينَ: أوَّلُهَا القَناعَةُ بِالجَهلِ، الحِرصُ عَلَى الدُّنيا، وَالشُّحُّ بِالفَضلِ، وَالرِّياءُ فِى العَمَلِ وَالعجابُ بِالرَّىِ؛
اگر پنج خصلت نبود، همه مردم جزوِ صالحان مى شدند: قانع بودن به نادانى، حرص به دنيا، بخل ورزى به زيادى، رياكارى در عمل، و خود رأيى.

غررالحكم، ج2، ص451، ح3260

حدیث (7) امام صادق عليه‏السلام :

اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاِْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَى‏ءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛

آدم دين‏دار چون مى‏انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع مى‏كند متواضع است. چون قناعت مى‏كند، بى‏نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بى‏نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدى‏ها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمى‏ترساند پس از آنان نمى‏هراسد و به آنان تجاوز نمى‏كند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمى‏بندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست مى‏يابد و عافيت را به ديده بصيرت مى‏نگرد پس كارش به پشيمانى نمى‏كِشد.

امالى مفيد، ص 52، ح 14

حدیث (8) امام على عليه‏السلام :

مَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْكَفافِ فَقَدِ انْتَظَـمَ الرّاحَةَ وَ تَبَوَّاَ خَفْضَ الدَّعَةِ؛

هر كس به اندازه‏اى كه او را كفايت مى‏كند، قناعت كند، به آسايش و نظم مى‏رسد و در آسودگى و رفاه منزل مى‏گيرد.

نهج البلاغه، حكمت 371

حدیث (9) امام على عليه‏السلام :

اَطْيَبُ الْعَيْشِ القَناعَةُ؛

خوش‏ترين زندگى، زندگى با قناعت است.

غررالحكم، ح 2918

حدیث (10) ابن شهر آشوب :

كانَ النَّبىّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قَبْلَ المَبْعَثِ مَوصوفا بِعِشرينَ خَصلَةً مِن خِصالِ الاَنْبياءِ لَوِ انْفَرَدَ واحِدٌ بِاَحَدِها لَدَلَّ عَلى جَلالِهِ فَكَيْفَ مَنِ اجْتَمَعَت فيهِ؟! كانَ نَبيّا اَمينا، صادِقا، حاذِقا، اَصيلاً، نَبيلاً، مَكينا، فَصيحا، عاقِلاً، فاضِلاً، عابِدا، زاهِدا، سَخيا، كميا، قانِعا، مُتَواضِعا، حَليما، رَحيما، غَيورا، صَبورا، مُوافِقا، مُرافِقا، لَميُخالِطْ مُنَجِّما وَ لا كاهِنا و لا عَيافا؛

رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله پيش از مبعوث شدن، بيست خصلت از خصلت‏هاى پيامبران را دارا بودند، كه اگر كسى يكى از آنها را داشته باشد، دليل عظمت اوست؛ چه رسد به كسى كه همه آنها را دارا باشد، آن حضرت پيامبرى امين، راستگو، ماهر، اصيل، شريف، استوار، سخنور، عاقل، با فضيلت، عابد، زاهد، سخاوتمند، دلير و با شهامت، قانع، متواضع، بردبار، مهربان، غيرتمند، صبور، سازگار، و نرم‏خو بودند و با هيچ منجّم (قائل به تأثير ستارگان)، غيب‏گو و پيش‏گويى هم‏نشين نبودند.

المناقب لابن شهر آشوب، ج 1، ص 123

حدیث (11) پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله :

فى تَفْسير آيَةِ «مَنْ عَمِلَ صالِحا مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فلَنُحيَينَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانوا يَعْمَلونَ» اَلْقَناعَةُ وَ الرِّضا بِما قَسَمَ اللّه‏ُ؛

در تفسير آيه «هر مؤمنى مرد يا زن كار نيكى انجام دهد، قطعا او را با زندگى پاكيزه‏اى، حيات مى‏بخشيم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام داده‏اند پاداش خواهيم داد» زندگى پاك، يعنى قناعت و رضايت به آنچه خداوند مقدّر نموده است.

نهج الفصاحه، ح 2796


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 آذر 1392برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,قناعت,قناعت کار,پیامبر(ص),امام صادق(ع),, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

حدیث (1) امام صادق عليه‏السلام :

إِنَّ السَّرَفَ يورِثُ الفَقرَ وَإِنَّ القَصدَ يورِثُ الغِنى؛
اسراف باعث فقر و ميانه روى موجب بى نيازى مى شود.

وسائل الشيعه، ج15، ص258، ح8

حدیث (2) امام باقر عليه‏السلام :

يا بُنَىَّ عَلَيكَ بِالحَسَنَةِ بَينَ السَّيِّئَتَينِ تَمحو هُما قالَ: وَكَيفَ ذلِكَ يا أَبَةِ؟ قالَ: مِثلُ قَولِهِ، «وَالَّذينَ إِذا أَنفَقوا لَم يُسرِفوا وَلَم يَقتُروا»؛
امام باقر عليه‏السلام به فرزندش امام صادق عليه‏السلام فرمودند: تو را سفارش مى‏كنم به انجام كار خير وسط دو كار بد تا آن دو را محو كند، امام صادق عليه‏السلام سئوال كردند چگونه چنين چيزى ممكن است؟ امام فرمودند: همانطور كه قرآن مى‏گويد مؤمنين كسانى هستند كه وقتى خرج مى‏كنند اسراف و يا سختگيرى نمى‏كنند (اسراف و سختگيرى هر دو بدند و ميانه روى وسط آنها خوب است)

تفسير نورالثقلين، ج4، ص27، ح98

حدیث (3) امام صادق عليه‏السلام :

لَيسَ فيما أَصلَحَ البَدَنَ إِسرافٌ... إِنَّما السرافُ فيما أَتلَفَ المالَ وَأَضَرَّ بِالبَدَنِ؛
در آنچه بدن را سالم نگه مى‏دارد اسراف نيست بلكه اسراف در چيزهايى است كه مال را از بين ببرد و به بدن صدمه بزند.

بحارالأنوار، ج75، ص303، ح6

حدیث (4) امام صادق عليه‏السلام :

لِلمُسرِفِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: يَشتَرى مالَيسَ لَهُ وَيَلبِسُ ما لَيسَ لَهُ وَيَكُلُ ما لَيسَ لَهُ؛
اسراف كننده سه نشانه دارد: آنچه در شأنش نيست خريدارى مى‏كند، آنچه در شأنش نيست مى‏پوشد و آنچه در شأنش نيست مى‏خورد.

تفسير نورالثقلين، ج1، ص772، ح313

حدیث (5) امام صادق عليه‏السلام :

رُوىَ أَنَّهُ نَظَرَ الصّادِقُ إِلى فاكِهَةٍ قَد رُميَت مِن دارِهِ لَم يُستَقصَ أَكلُها فَغَضِبَ وَقالَ: ما هَذا إِن كُنتُم شَبِعتُم فَإِنَّ كَثيرا مِنَ النّاسِ لَم يَشبَعوا فَأَطعِموهُ مَن يَحتاجُ اِلَيهِ؛
نقل شده است كه امام صادق عليه‏السلام مشاهده كردند كه سيبى را نيم‏خورده از خانه بيرون انداخته اند، خشمگين شدند و فرمودند: اگر شما سير هستيد، خيلى از مردم گرسنه‏اند خوب بود آن را به نيازمندش مى‏داديد.

بحارالأنوار، ج66، ص432، ح16

حدیث (6) امام على عليه‏السلام :

فَدَعِ السرافَ مُقتَصِدا وَاذكُر فِى اليَومِ غَدا وَأَمسِك مِنَ المالِ بِقَدرِ ضَرورَتِكَ وَقَدِّمِ الفَضلَ لِيَومِ حاجَتِكَ؛
اسراف را رها كن و ميانه‏روى در پيش‏گير و امروز به ياد فردا باش و از مال به اندازه ضرورتت نگه‏دار و اضافى آن را براى روز نيازمنديت (قيامت) پيش فرست.

نهج البلاغه، نامه‏21

حدیث (7) امام صادق عليه‏السلام :

لَمّا سُئِلَ عَن أَدنَى السرافِ ـ : إِبذالُكَ ثَوبَ صَونِكَ وَإِهراقُكَ فَضلَ إِنائِكَ... ؛
در پاسخ به سئوال از كم‏ترين حدّ اسراف فرمودند: كم‏ترين اندازه آن اين است كه لباس بيرونت را لباس خانه دم دستى قرار دهى و ته مانده ظرفت را دور بريزى.

كافى، ج4، ص56، ح10

حدیث (8) امام على عليه السلام :

اَلسرافُ مَذمومٌ فى كُلِّ شَىْ‏ءٍ إِلاّ فى أَفعالِ البِرِّ؛
اسراف در هر چيزى ناپسند است، مگر در كارهاى خير.

غررالحكم، ج2، ص86، ح 1938

حدیث (9) ديلمى :

كانَ النَّبىُّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ... يُسَلِّمُ عَلى مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ كَبيرٍ وَ صَغيرٍ وَ غَنىٍّ وَ فَقيرٍ و لا يُحَقِّرُ ما دُعِىَ اِلَيهِ و لو اِلى خَشفِ التَّمْرِ وَ كانَ خَفيفَ المَؤونَةِ كَريمَ الطَّبيعَةِ، جَميلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَيرِ ضِحكٍ، مَحْزونا مِن غَيرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَيْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَيْرِ سَرَفٍ، رَقيقَ القَلبِ، رَحيما بِكُلِّ مُسْلِمٍ... ؛

رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به هر كس برخورد مى‏نمودند، از بزرگ و كوچك، ثروتمند و فقير، سلام مى‏كردند و اگر به جايى حتى براى خوردن خرمايى خشك دعوت مى‏شدند، آن را كوچك نمى‏شمردند. زندگيشان كم هزينه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بى آن‏كه بخندند، هميشه متبسم بودند، بى‏آن‏كه اخمو باشند، محزون بودند، بى‏آن‏كه از خود ذلّتى نشان دهند، متواضع بودند، مى‏بخشيدند ولى اسراف نمى‏نمودند، دل نازك و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.

ارشاد القلوب، ج 1، ص 115


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 2 آذر 1392برچسب:حدیث,حدیث موضوعی,اسراف,مسرف,اسراف کار,,پیامبر(ص),امام صادق(ع),, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 182 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ پدافند فرهنگی خوش آمدید.این وبلاگ سعی دارد مطالبی جامع در موضوعات مختلف برای شما عزیزان فراهم نماید.امید است مورد قبولتان واقع شود. با نظرات خود ما را راهنمایی فرمایید.
موضوعات